#داستانک_زیبا
مسلمانی رفت خانه یک مسیحی،
برایش انگور آوردند خورد،
برایش شراب آوردند گفت #حــرام است!
مسیحی گفت: عجیب است
شمـا مسلمانان انگور مےخورید
امـا مےگویید شـراب حــرام اسـت،
در حـالیـکه ایـن از آن بـدسـت آمـده...
مسلمان گفت: ببین این زن شماست
و این هم دختر شماست درسته؟ گفت بله!!!
گفت: ببین خدا این را به شما حلال کرده
و آن را حرام... در حالی که آن از این
به دست آمده است...
مسیحی همانجا #مسلمان شد!!!