"باطری قلب همسرتان را شارژ نگه دارید!!!"
چندی پیش سوار تاکسی شدم. راننده تاکسی مرد محترمی بود که شصت سال سن داشت و بسیارشاد بود او با مسافران با شادی برخورد میکرد...
یکی از مسافران از او پرسید با وجود ترافیک و شغلی که خسته کننده هست، چطور میتواند شاد باشد؟ جواب راننده برایم جالب بود. گفت رمز موفقیت در زندگی را یافته است!!!
مسافران مشتاقانه پرسیدند؛ این رمز چیست؟ گفت من چهار فرزند دارم، دو دختر و دو پسر که همه تحصیل کردهاند. در حالی که هرگز به درسشان رسیدگی نکردم!
گفت رمز موفقیتش این بوده که بشدت هوای همسرش را داشته و به او توجه و محبت خاص میکرده و فقط نیازهای همسرش را برآورده کرده است.
گفت همسرش را همیشه خوشحال و راضی نگه میداشت و در عوض همسرش همیشه پرانرژی بود و با تمام قوا به بچهها و منزل و هر کار دیگری رسیدگی میکرد.
میگفت زنها تواناییهای موازی دارند و میتوانند چند کار را در منزل باهم مدیریت کنند. کافیست آنها را راضی و خوشحال و تحت توجه و محبت کافی نگه داری، تا هر کاری از آنها بربیاید.
او معتقد بود اگر باطری قلب همسرتان را شارژ نگه دارید؛ میتوانید با آرامش به کارتان رسیدگی و با خوشبختی زندگی کنید. چون همسرتان از جان و دل، بقیه امور را سرپرستی خواهد کرد.
بنظرمن حق با اوست. رمز موفقیت او میتواند، رمز موفقیت بسیاری از مردها باشد!
نوبخت گفته به بعضیها که نگاه میکنم یاد آدم کوچولوی بدبین گالیور میفتم.
باید بهش گفت؛ ما هم وقتی یه نگاه به بالا و پایین حکومت میکنم یاد علی بابا و چهل دزد بغداد میفتیم..!!
مرداد ماه سال ١٣٩۶، یک زوج جوان ۸۰میلیون تومان در بانک سپردهگذاری میکنند تا پس از یک سال ۱۶۰میلیون تومان وام مسکن بگیرند و با آن یک آپارتمان ۶۰ متری بخرند.
سکه در مرداد پارسال ۱،۱۹۰،۰۰۰ تومان بود.
مرداد ١٣٩٧ آنها ۱۶۰ میلیون وام میگیرند. اما یک آپارتمان ۴۰ متری میخرند و باید طی اقساطی ۱۲ ساله ، ۲۷۰،۰۰۰،۰۰۰ تومان به بانک پس بدهند.
اول مرداد امسال سکه ۳،۳۵۰،۰۰۰ تومان میشود.
اگر آن زوج جوان پولشان را بجای اینکه به بانک بدهند سکه میخریدند امروز ۲۲۵،۰۰۰،۰۰۰ تومان پول نقد داشتند که تماما مال خودشان بود و نیازی هم نبود که ١٢سال آزگار کل درآمدشان را به عنوان قسط به بانک بدهند.
در مملکتی که در آن "ثبات" یک رویاست هرگونه تلاشی هم برای ساختن آینده شبیه قمار است تا برنامهریزی یک زوج جوان!
با این احوال چرا فکر میکنید یک سرمایهگذار آنقدر احمق است که به خاطر ایجاد شغل در این مملکت ثروتش را به باد دهد و از تولید داخلی حمایت کند؟
گندم دزدی را گرفتند و سوار بر الاغ در شهر میچرخاندند...
مردم هم میخندیدن و هل هله میکردند..
سرباز خطاب به دزد گفت: سخت میگذرد؟؟دزد پاسخ داد گندم ها را که خوردم...سواری هم کردم.مردم هم شاد شدند و میخندند چی از این بهتر؟؟؟
حکایت مملکت ماست
بیت المالو میخورن
بنزشو هم سوار میشن
ما مردم هم جوک میسازیم و میخندیم...
از امیرالمومنین(ع)پرسیدند:
بزرگترین گناه کبیره چیست؟
حضرت نگفتند بینمازی؛
نگفتند بیحجابی؛
نگفتند روزه نگرفتن!
فرمودند:
"مایوس و نامید شدن از رحمت خدا
لطفا مردم را نا امید نکنید از زندگی