دزدی های محمدرضاشاه
شاه در سال 57 بخشی از زمینها و داراییهایی را که در مناطق مختلف ایران داشت به فروش گذاشت تا بتواند نقدینگی حاصل از آن را به خارج منتقل کند. بنا به گفته "روزنامه نیویورکتایمز مبلغی بین 2 تا 4 میلیارد دلار در طول دوسال آخر از سوی خاندان سلطنتی ایران به آمریکا منتقل شد".
"شاه رفت"، تیتر بسیاری از روزنامههای ایران در فردای 26 دیماه 1357 بود. این روز در تاریخ بهعنوان شمارش معکوس حکومت پهلوی تلقی شده و تصور میشود که تا پیش از این شاه همچنان انتظار داشته بر کشور مسلط شده و بتواند امواج انقلابی را آرام کند. بااینحال شواهد تاریخی نشان میدهد خود شاه و خانوادهاش از مدتها پیش احتمال روزی که مجبور شوند، کشور را بهصورت اضطراری ترک کنند، میدادهاند. از اینرو سعی کردند تا زمینههای خروج خود را از مدتها پیش فراهم کنند. در این نوشتار درصدد بررسی این مسئله هستیم.
اولین فردی که از مدتها پیش سعی کرد تا برای روز مبادا آماده شود، خود شاه بود. او از مدتها قبل فرآیند انتقال بخشی از سرمایههای کشور به خارج از ایران را بهصورت خرید سهام شرکتهای مختلف اروپایی و آمریکایی و سپردهگذاری در بانکهای خارجی شروع کرده بود. با اینحال شاه در سال 57 بخشی از زمینها و داراییهایی را که در مناطق مختلف ایران داشت به فروش گذاشت تا بتواند نقدینگی حاصل از آن را به خارج منتقل کند. بنا به گفته «روزنامه نیویورکتایمز مبلغی بین 2 تا 4 میلیارد دلار در طول دوسال آخر از سوی خاندان سلطنتی ایران به آمریکا منتقل شد».
پایان قسمت نخست
با ما همراه باشید
موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
فریدون هویدا، سقوط شاه، ترجمه حامد مهران، تهران، انتشارات اطلاعات، 1365، ص 146.
#تاریخ_پهلوی
این متن آرامش خوبی به آدم میده:
ﺑﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻗﻬﺮ ﻧﮑﻦ ﭼﻮﻥ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﻨﺖ ﻫﯿﭻ ﮐﺴﻮ ﻧﻤﯽ ﮐﺸﻪ ،ﻫﻤﯿﺸﻪ ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﻧﮕﻔﺘﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﮔﻔﺖ ﻭﻟﯽ ﮔﻔﺘﻪ ﻫﺎ ،ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﭘﺲ ﮔﺮﻓﺖ !
ﻫﻢ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻥ ﻫﺴﺘﯿﻢ , ﻓﺮﺩ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺩﺍﺭﺩ
ﻧﻔﺴﻬﺎﯼ ﺁﺧﺮﺵ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮐﺸﺪ ; ﭘﺲ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﮔﻠﻪ ﻭ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﺑﺮﺩﺍﺭﯾﻢ.
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﻓﻘﻂ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﯽ ﺗﻮﻧﯽ ﺁﺭﻭﻣﺶ ﮐﻨﯽ ; ﻣﺜﻞ ﻣﺎﺭ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻧﯿﺶ ﻣﯿﺰﻧﻪ, ﭘﺎﺩ ﺯﻫﺮ ﺷﻮ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻥ.
سه ﺩﺳﺘﻪ ﺍﺯ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯿﺘﺎﻥ ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﻧﺒﺮﯾﺪ :
ﮐﺴﺎﻧﯿﮑﻪ ﺩﺭ ﺳﺨﺘﯿﻬﺎ ﯾﺎﺭﯾﺘﺎﻥ ﮐﺮﺩﻧﺪ.
ﮐﺴﺎﻧﯿﮑﻪ ﺩﺭ ﺳﺨﺘﯿﻬﺎ ﺭﻫﺎﯾﺘﺎﻥ ﮐﺮﺩﻧﺪ.
ﮐﺴﺎﻧﯿﮑﻪ ﺩﺭ ﺳﺨﺘﯿﻬﺎ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﺗﺎﻥ ﮐﺮﺩﻧﺪ.
ﻣﺮﺩ ﺭﺍﺑﻪ ﻋﻘﻠﺶ ﺑﻨﮕﺮ ﻧﻪ ﺑﻪ ﺛﺮﻭﺗﺶ زﻥ ﺭﺍﺑﻪ ﻭﻓﺎﯾﺶ ﻧﻪ ﺑﻪ ﺟﻤﺎﻟﺶ ، دﻭﺳﺖ ﺭﺍﺑﻪ ﻣﺤﺒﺘﺶ ﻧﻪ ﺑﻪ ﮐﻼﻣﺶ ، ﻋﺎﺷﻖ ﺭﺍﺑﻪ ﺻﺒﺮﺵ ﻧﻪ ﺑﻪ ﺍﺩﻋﺎﯾﺶ، ﻣﺎﻝ ﺭﺍﺑﻪ ﺑﺮﮐﺘﺶ ﻧﻪ ﺑﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭﺵ، ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﺸﺶ ﻧﻪ ﺑﻪ ﺑﺰﺭﮔﻴﺶ ،ﺩﻝ ﺭﺍﺑﻪ ﭘﺎﮐﯿﺶ ﻧﻪ ﺑﻪ ﺻﺎﺣﺒﺶ .
ﺳﻪ ﺗﺎ " ﺍ " ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﻩ
ﺍﻣﯿﺪ
ﺍﺻﺎﻟﺖ
ﺍﺩﺏ
ﺁﺭﺯﻭﯼ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ ﺳﻪ ﺗﺎ " ﺱ "
ﺳﻌﺎﺩﺕ
ﺳﻼﻣﺖ
ﺳﺮﺑﻠﻨﺪﯼ..
تامل_برانگیز
لاله و لادن دو قلوهای به هم چسبیده را به یاد دارید؟؟؟
آنها از دوران جنینی تا مرگ با هم بودند ، همه جا ناگزیر با هم رفتند. هیچوقت حتی یک قدم از هم دور نشدند با هم یک موسیقی گوش دادند، یک فیلم دیدند و ...
پزشکی می گفت بیشتر از سی درصد از تصمیم هایشان به خاطر مشترک بودن بخشی از مغز، مشترک بود.
اما «لاله» علاقه داشت در تهران بماند و روزنامه نگار شود ولی «لادن» می خواست به زادگاهش در استان فارس برگردد و وکیل شود. حتی در دو رشته تحصیلی متفاوت از هم مدرک گرفتند. یکی شلوغ تر بود و دیگری خجالتی و کم حرف. یکی رنگ های شاد می پسندید و دیگری رنگ های تیره تر و دهها تفاوت سلیقه ای و فکری دیگر با هم داشتند.
وقتی دو نفر با این شرایط فیزیکی و مغزی مشترک متفاوت فکر می کردند چرا اصرار داریم ( همسر، فرزند ، دوست یا همسایه ) همه مثل ما رفتار کنند یا سلیقه شان مثل ما باشد؟ چرا وقتی حرفی یا عقیده ای را نمی پسندیدم در فضای مجازی فحاشی می کنیم؟
ما لاله و لادن نیستیم که حتی آنها هم مثل هم فکر نمی کردند. کافی است وقتی نظری را نمی پسندیم، یک قدم دور شویم، بگوییم "ما مثل هم فکر نمی کنیم و بگذریم".
لازم نیست نیش بزنیم و زهر بریزیم.
استاد علی اکبر #رائفی_پور :
در زمان حضرت علی، جنگ پشت جنگ برای مقابله با علی (ع) به راه انداختند.
کار را به جایی رساندند که می گفتند نعوذبالله علی(علیه السلام) توانایی حکومت کردن ندارد. کاری کردند که ایشان بالای منبر گریه کرد.
اسدالله غالب! مردم را نفرین کرد و فرمود جرعه جرعه جام زهر را در گلویم ریختید. فرمود چون جامه صد چاک شده اید. اینطرف را میدوزم طرف دیگر پاره می شود.
ایشان خیلی جاها مجبور به سکوت شدند. خیلی جاها مجبور به سپردن مسئولیت به افراد منافق شدند چون چارهای نداشتند. مانند اشعث بن قیس
بعضا حزبالهیهای دور حضرت هم حزب الهی های گیجی بودند. مثلا امیرالمومنین (ع) به هیچ وجه نمی خواست محمدبن ابوبکر فرماندار مصر شود چون کم تجربه بود . چنان جوی درست کردند که ایشان مجبور شد اینکار را بکند.
می خواهم به شما بگویم امام جامعه حتی اگر علی (علیه السلام) هم باشد، امام معصوم باشد؛ ولی مردم پای کار نباشند، فاتحه آن جامعه خوانده شده است.
۵۰% جامعه امام است. بقیه اش ماموم است. ماموم اگر نباشد امام کار چندانی نمی تواند انجام دهد.
تاریخ را درست بخوانید. نشستهاید و به کوفیان فحش می دهید، نکند خودتان همان راه را بروید.