فرهنگی - اجتماعی - سیاسی

بررسی موضوعات روز

فرهنگی - اجتماعی - سیاسی

بررسی موضوعات روز

پندانه۳

 پندانه


استادى از شاگردانش پرسید: «چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد می‌زنیم؟ چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند می‌کنند و سر هم داد می‌کشند؟»


شاگردان فکرى کردند و یکى از آن‌ها گفت: «چون در آن لحظه، آرامش و خونسردی‌مان را از دست می‌دهیم.»


استاد پرسید: «این که آرامشمان را از دست می‌دهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد، داد می‌زنیم؟ آیا نمی‌توان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد می‌زنیم؟»


شاگردان هر کدام جواب‌هایى دادند امّا پاسخ‌هاى هیچکدام استاد را راضى نکرد. سرانجام او چنین توضیح داد: «هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلب‌هایشان از یکدیگر فاصله می‌گیرد. آن‌ها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند. هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آن‌ها باید صدایشان را بلندتر کنند.»                                         


سپس استاد پرسید: «هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى می‌افتد؟ آنها سر هم داد نمی‌زنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت می‌کنند. چرا؟ چون قلب‌هایشان خیلى به هم نزدیک است. فاصله قلب‌هاشان بسیار کم است.»


استاد ادامه داد: 

«هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى می‌افتد؟ آنها حتى حرف معمولى هم با هم نمی‌زنند و فقط در گوش هم نجوا می‌کنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر می‌شود. سرانجام، حتى از نجوا کردن هم بی‌نیاز می‌شوند و فقط به یکدیگر نگاه می‌کنند. این هنگامى است که دیگر هیچ فاصله‌اى بین قلب‌هاى آن‌ها باقى نمانده باشد.»


امام رضا علیه السلام:

به دیدن یکدیگر روید تا یکدیگر را دوست داشته باشید و دست یکدیگر را بفشارید و به هم خشم نگیرید.


بحارالانوار، ج78، ص 347




پاسخ جبرائیلی

 واکنش جبرائیلی به بیانیه وزارت امور‌خارجه


وزارت امور خارجه دولت آقای روحانی بیانیه ای صادر کرده و ضمن ایراد ناسزاهایی چون «تازه از راه رسیده»، «کم اطلاع»، «عقده گشا»، «مغرض سیاسی و جناحی»، «مصاحبه سخیف ساختگی»، «همنوایی با دشمنان»و... نشان داد، وزارت خارجه ما هم می‌تواند مواضع آتشین اتخاذ کند؛ اما ظاهرا آن کلی‌گویی‌های دیپلماتیک، مصرف خارجی و این ناسزاگویی‌ها، مصرف داخلی دارد.


آقایان تکذیب نکرده‌اند که مفاد پیشنهاد ICG در برجام تکرار شده است، اما حقیقتا جای سوال است که تکرار متن پیشنهادی یک اندیشکده وابسته به دولت آمریکا که جرج سوروس از اعضای اصلی آن است در برجام، چگونه نقطه قوت مذاکره کنندگان ایرانی است؟


برادران گرامی! تردستی ژورنالیستی و صحنه سازی سیاسی را کسانی انجام دادند که مدعی شدند تمامی تحریم ها در روز اجرای برجام لغو، و نه تعلیق خواهد شد. کسانی مردم را فریب دادند که آب خوردن مردم را هم به برجام پیوند دادند.


مردم خوب می‌فهمند چه کسانی دغدغه منافع ملی را داشتند و درباره این روزها انذار می‌دادند و چه کسانی عده‌ای را با «یک دلاری و هزار تومانی» وسط خیابان‌های تهران رقصاندند.

صداقت در عمل


محمدجعفر خیاطی

عجیب ترین معلم دنیا بود ، امتحاناتش عجیب تر...امتحاناتی که هر هفته می‌گرفت و هر کسی باید برگه ی خودش را  تصحیح می‌کرد...آن هم نه در کلاس،در خانه...دور از چشم همه

اولین باری که برگه‌ی امتحان خودم را تصحیح کردم سه غلط داشتم...نمی‌دانم ترس بود یا عذاب وجدان،  هر چه بود نگذاشت اشتباهاتم را نادیده بگیرم و به خودم بیست بدهم...

فردای آن روز در کلاس وقتی همه ی بچه‌ها برگه‌هایشان را تحویل دادند فهمیدم همه بیست شده‌اند به جز من...به جز من که از خودم غلط گرفته بودم...

 من نمی خواستم اشتباهاتم را نادیده بگیرم و خودم را فریب بدهم...بعد از هر امتحان آنقدر تمرین می‌کردم تا در امتحان بعدی نمره‌ی بهتری بگیرم...


مدت‌ها گذشت و نوبت امتحان اصلی رسید،امتحان که تمام شد ، معلم برگه‌ها را جمع کرد و برخلاف همیشه در کیفش گذاشت... چهره‌ی هم کلاسی‌هایم دیدنی بود... آن ها فکر می‌کردند این امتحان را هم مثل همه‌ی امتحانات دیگر خودشان تصحیح می‌کنند... اما این بار فرق داشت...این بار قرار بود حقیقت مشخص شود...

فردای آن روز وقتی معلم نمره‌ها را خواند فقط من بیست شدم... چون بر خلاف دیگران از خودم غلط می‌گرفتم ؛ از اشتباهاتم چشم پوشی نمی‌کردم و خودم را فریب نمی‌دادم... 


زندگی پر از امتحان است...  خیلی از ما انسان‌ها آنقدر اشتباهاتمان را نادیده می‌گیریم تا خودمان را فریب بدهیم ... تا خودمان را بالاتر از چیزی که هستیم نشان دهیم...  اما یک روز برگه‌ی امتحانمان دست معلم می‌افتد... آن روز چهره‌مان دیدنی ست... 

آن روز حقیقت مشخص می‌شود و نمره واقعی را می گیریم... 


تا می‌تونی غلط‌های خودت را بگیر قبل از این که غلطت را بگیرند.

پندانه۲

 پندانه 


زغال های خاموش را

کنار زغال های روشن میگذارند

تا روشن شود

چون همنشینی اثر دارد


ما هم مثل همان زغال های خاموشیم

اگر کنار افرادی بنشینیم

که روشنند

که گرما و حرارتی دارند... ما هم به طبع آن ها

نور و حرارت و گرما پیدا میکنیم.


پس در انتخاب همنشینان و دوستانتان دقت کنید و هوشیار باشید


رسول خدا (ص) :

انسان بر دین دوستش خواهد بود ، بنابراین هر یک از شما دقت کند که با چه کسی دوست می شود. 


بحارالانوار جلد 74 صفحه 192



قسمتی از دفاعیه هادی مسعودی

 قسمتی از متن دفاعیه هادی مسعودی در دادگاه...


...ما از امام روح‌الله یاد گرفتیم صریح باشیم، برای سرنوشت اسلام خون دل بخوریم، پای دردهای مردم اشک بریزیم، برای دفاع از حقوق مظلومین بجنگیم و کوتاه نیاییم...


آقای قاضی؛


آن زمان که به همراه مردم مظلوم متقاضی مسکن مهر، مقابل درب مجلس تجمع می‌کردیم و خنده‌های از سر استهزای برخی نمایندگان را می‌دیدیم، خودمان را برای همچین روزی آماده می‌کردیم...


آن زمان که مقابل وزارت نفت در اعتراض به قرارداد ننگین آی پی سی تجمع کردیم و کتک‌خوردن خواهران و برادرانمان را دیدیم، به همچین روزی فکر می‌کردیم...


آن زمان که برای دفاع از حقوق مردم مقابل باغ فرزانه خیابان زند زنجیره انسانی تشکیل دادیم، آن روزی که به ننگ‌نامه برجام اعتراض کردیم، آن روزی که برای جلوگیری از شهر فروشی مقابل شورای شهر تهران تجمع کردیم و ... همیشه و هر لحظه به این روزها می‌اندیشیدیم...


جناب قاضی؛


من به تمام کارهایی که با نیت دفاع از حقوق مردم انجام داده‌ام افتخار می‌کنم و اعتقاد قلبی دارم اگر عملی قرار باشد شب اول قبر، به دادم برسد همین فریادهایی است که در این تجمعات بر سر برخی مسئولین فاسد سر داده‌ام...


آقای قاضی؛


 به ما می‌گویند شماها صریحید، لحن‌تان تند است، اما شما نبودید زمانی‌که شیون آن خانم ساکن در محله شرغان شیراز را دیدم که به خاطر بی‌پولی پلیس اسبابش را در کوچه می‌ریخت، خودم همان‌جا بودم که فرزندش- که غافل از همه ماجراها بود- تازه از راه مدرسه رسیده بود و از مادرش میپرسید: مامان، چه خبره اینجا؟


تمام این سالها، پشتوانه دوندگی‌هایم همین اشک‌ها و ناله‌ها بوده است، شما چه انتظاری از من دارید؟


مگر ما می‌توانیم در زمانه‌ای که اکثر مردم در فقر به سر می‌برند، عده‌ای نان شب ندارند بخورند، عده دیگری از فرط گرسنگی به تن‌فروشی روی آورده‌اند، بی‌هویتی و بی‌هدفی و دین‌گریزی به منتهای خود رسیده، مقابل بی‌مسئولیتی و بی‌تفاوتی و زندگی اشرافی و بالاشهرنشینی مسئولین و حاکمان جمهوری اسلامی سکوت کنیم و دم بر نیاوریم؟


من با چشمانم دیدم زن کارتن‌خوابی را که میان جمعیت مردان معتاد پرسه میزد، برای بدست آوردن لقمه نانی و اندک قوتی...


مگر می‌شود فکر را محاکمه کرد؟ شاید بتوان کسی را حذف کرد، اما نمی‌توان او را از مسیر برگرداند، کسی که با اعتقاد پا در مسیری می‌گذارد، با تشر و دادگاه و توپ و تانک نه تنها دست بر نمی‌دارد، بلکه استوارتر هم به مسیرش ادامه می‌دهد.


آقای قاضی؛


راه عدالت‌طلبی و آزادی‌خواهی را پیامبران برای تاریخ گشوده‌اند، ما اگر در این مسیر پا گذاشته‌ایم به این دلیل است که "ما" به این راه و به این هدف نیازمندیم، و الا اسلام به امثال من حقیری چه نیازی دارد؟ من به اسلام محتاجم، من می‌خواهم نامم در تاریخ در شمار عدالت‌خواهان ثبت شود، من می‌خواهم برای انسانیت قدمی بردارم، من به این راه محتاجم، چرا که اسلام بود و ما نبودیم و اسلام خواهد بود و ما نخواهیم بود...


این را بدانید که این قبیل رفتارهای چکشی و سخت، قدر یقین عدالت‌خواهان را از طی طریق باز نمی‌دارد، چه آنکه کسانی‌ که امیدشان ظهور حضرت حجت است، با این قبیل بادها، تکانی نمی‌خورند؛ اما اتفاق بد ماجرا این است که هزینه عدالت‌خواهی افزایش می‌یابد و این هزینه‌سازی‌ها برای عدالت‌خواهان، اثرات مخرب تاریخی بر نسل‌های جوان امروز خواهد گذاشت؛ اثراتی که منتج به بی‌تفاوتی و بی‌مسئولیتی در قبال سرنوشت افراد و جامعه شده و عذاب ناشی از این بی‌تفاوتی طبق وعده قرآن دامان همه را خواهد گرفت و دیگر آن روز برای پشیمانی کمی دیر است...


متن دفاعیه‌ام را با این جمله از امام حسین(ع) که بسیار به آن علاقه دارم تمام می‌کنم:

و آنگاه که حسین بن علی – درود خدا بر او- در سرزمین کربلاء مستقر گردید، نامه‌ای نوشت خطاب به برادرش محمدبن‌حنفیه در مدینه؛ با این عبارات:

«بسم الله الرحمن الرحیم. این نامه‌ایست از حسین‌بن‌علی به محمدبن‌علی و دیگرانِ از بنی‌هاشم که نزد او هستند؛ پس از حمد و ثناء الهی، فَکَأَنَّ الدُّنْیَا لَمْ‏ تَکُنْ‏ وَ کَأنَّ الْآخِرَةَ لَمْ تَزَلْ وَ اَلسَّلام. گویا دنیا هیچ‌گاه نبوده است و گویا آخرت همیشه بوده است. والسلام» (کامل‌الزیارات؛ باب ۲۳؛ حدیث ۱۷)