فرهنگی - اجتماعی - سیاسی

بررسی موضوعات روز

فرهنگی - اجتماعی - سیاسی

بررسی موضوعات روز

عبرت گرفتن از تاریخ شوروی سابق

بدانیم


ارزش پول شوروی و بلایی که بر سر آن آوردند بسیار عبرت آموز است.


وقتی مدیران غربگرا و دوتابعیتی در تاروپود حکومت شوروی حتی در بین مدیران ارشد آن کشور نفوذ داده شدند، به مرور شرایط برای اجرای یکی از خطرناکترین پروژه ها یعنی سقوط ارزش پول ملی مهیا شد.


با تصمیمات و مدیریت اقتصادی که توسط این تیپ مدیران اِعمال شد ارزش پول ملی شوروی به شدت کاهش یافت، به طوری که اگر در گذشته یک دلار معادل یک روبل بود، کار به جایی رسید که ۱دلار معادل ۴۰هزار روبل شد!


با این ضربه وحشتناک به اقتصاد شوروی توسط مدیران مذکور، ثروت مردم جامعه ۴۰برابر کاهش پیدا کرد! و مردم در فقر غیرقابل وصفی فرو برده شدند و زمینه برای طغیان مردم و آشوب در این کشور ایجاد شد.


 یکی از وزیران دولت تاجیکستان(تاجیکستان قبل از فروپاشی بخشی از شوروی بود) در خاطراتش گفته:  "قبل از فروپاشی شوروی ۱۵۰هزار روبل، معادل ۱۰۰هزار دلار به یکی از وزرای شوروی که رفیقم بود قرض دادم. ۳سال بعد وی ۱۵۰هزار روبل را یک جعبه شیرینی برای من آورد و از قرضی که به او داده بودم تشکر کرد.

ولی من پول را نپذیرفتم و فقط جعبه شیرینی را از او قبول کردم چرا که آن موقع ۱۵۰هزار روبل او شده بود معادل ۴دلار! بطوری که قیمت جعبه شیرینی از میزان قرضی که داده بودم بیشتر بود!!

با سیاست های اقتصادی که  اجرا شده بود ارزش ۱۵۰هزار روبل من طی ۳سال از ۱۰۰هزار دلار تبدیل شد به فقط ۴دلار..."



بدین ترتیب با اجرای طرح های لیبرالیستی توسط مدیران نفوذ داده شده و اخلال در سیستم اقتصادی شوروی(همچنین عدم برخورد با مفسدین اقتصادی و نیز مدیران خرابکار)، چنان معیشت مردم در تنگنا قرار گرفت که چاره ای جز شورش نیافتند و بدین ترتیب یکی از مهم ترین گام های مدنظر دولت ریگان(رئیس جمهور آمریکا) درجهت ازهم پاشیدن شوروی برداشته شد.


#بدانیم 


باطری قلب همسرتان را شارژ نگه دارید!!!"

"باطری قلب همسرتان را شارژ نگه دارید!!!"


 چندی پیش سوار تاکسی شدم. راننده تاکسی مرد محترمی بود که شصت سال سن داشت و بسیارشاد بود او با مسافران با شادی برخورد می‌کرد...


 یکی از مسافران از او پرسید با وجود ترافیک و شغلی که خسته‌ کننده هست، چطور می‌تواند شاد باشد؟ جواب راننده برایم جالب بود. گفت رمز موفقیت در زندگی را یافته است!!!


مسافران مشتاقانه پرسیدند؛ این رمز چیست؟ گفت من چهار فرزند دارم، دو دختر و دو پسر که همه تحصیل کرده‌اند. در حالی که هرگز به درسشان رسیدگی نکردم!


 گفت رمز موفقیتش این بوده که بشدت هوای همسرش را داشته و به او توجه و محبت خاص می‌کرده و فقط نیازهای همسرش را برآورده کرده است.


گفت همسرش را همیشه خوشحال و راضی نگه می‌داشت و در عوض همسرش همیشه پرانرژی بود و با تمام قوا به بچه‌ها و منزل و هر کار دیگری رسیدگی می‌کرد.


 می‌گفت زنها توانایی‌های موازی دارند و می‌توانند چند کار را در منزل باهم مدیریت کنند. کافیست آنها را راضی و خوشحال و تحت توجه و محبت کافی نگه داری، تا هر کاری از آنها بربیاید.


 او معتقد بود اگر باطری قلب همسرتان را شارژ نگه دارید؛ می‌توانید با آرامش به کارتان رسیدگی و با خوشبختی زندگی کنید. چون همسرتان از جان و دل، بقیه امور را سرپرستی خواهد کرد.


بنظرمن حق با اوست. رمز موفقیت او می‌تواند، رمز موفقیت بسیاری از مردها باشد!


چهل دزد بغداد

‏نوبخت گفته به بعضی‌ها که نگاه میکنم یاد آدم کوچولوی بدبین گالیور میفتم.

‏باید بهش گفت؛ ما هم وقتی یه نگاه به بالا و پایین حکومت میکنم یاد علی بابا و چهل دزد بغداد میفتیم..!!

نظر شما چیست؟

مرداد ماه سال ١٣٩۶، یک زوج جوان ۸۰میلیون تومان در بانک سپرده‌گذاری می‌کنند تا پس از یک سال ۱۶۰میلیون تومان وام مسکن بگیرند و با آن یک آپارتمان ۶۰ متری بخرند.


سکه در مرداد پارسال ۱،۱۹۰،۰۰۰ تومان بود.


مرداد ١٣٩٧ آنها ۱۶۰ میلیون وام می‌گیرند. اما یک آپارتمان ۴۰ متری میخرند و باید طی اقسا‌طی ۱۲ ساله ، ۲۷۰،۰۰۰،۰۰۰ تومان به بانک پس بدهند.


اول مرداد امسال سکه ۳،۳۵۰،۰۰۰ تومان می‌شود.


اگر آن زوج جوان پولشان را بجای اینکه به بانک بدهند سکه میخریدند امروز ۲۲۵،۰۰۰،۰۰۰ تومان پول نقد داشتند که تماما مال خودشان بود و نیازی هم نبود که ١٢سال آزگار کل درآمدشان را به عنوان قسط به بانک بدهند.


در مملکتی که در آن "ثبات" یک رویاست هرگونه تلاشی هم برای ساختن آینده شبیه قمار است تا برنامه‌ریزی یک زوج جوان!


 با این احوال چرا فکر می‌کنید یک سرمایه‌گذار آنقدر احمق است که به خاطر ایجاد شغل در این مملکت ثروتش را به باد دهد و از تولید داخلی حمایت کند؟

پندانه ۲۵


گندم دزدی را گرفتند و سوار بر الاغ در شهر میچرخاندند...

مردم هم میخندیدن و هل هله میکردند..

سرباز خطاب به دزد گفت: سخت میگذرد؟؟دزد پاسخ داد گندم ها را که خوردم...سواری هم کردم.مردم هم شاد شدند و میخندند چی از این بهتر؟؟؟

حکایت مملکت ماست

بیت المالو میخورن

بنزشو هم سوار میشن

ما مردم هم جوک میسازیم و میخندیم...